.jpg)
... بابایی سلام ...
بابایی امروز دلم گرفت ...
دلم گرفت از این که ساده ام ...
دلم گرفت از این که همه فکر میکنن من نمی فهمم ...
دلم گرفت از این که همه فک میکنن هر کار کنن و هر چی بگن من نمیفهمم چی میگن ...
بابایی دلم گرفت
هیچ کس حواسش نیس منم دل دارم ...
هیچ کس فکر نمی کنه که منم احساس دارم ؛ ناراحت می شم ...
هیچ کس حواسش به شوخی هاش نیس ...
هیچ کس حواسش نیس که شاید یه حرفی ؛ هر چند توی عالم شوخی
گاهی باعث میشه یه آدم بشکنه
گاهی باعث میشه یه آدم خورد بشه
گاهی یه حرف
باعث میشه یه آدم دلش بگیره ...
از همه چیز و همه کس ...
بابایی من امشب و همه ی شبایی که دلم گرفت
فقط به تو و خدا رو زدم ...
فقط به تو وخدا گفتم که دلم گرفته ...
فقط پیش تو و خدا گریه کردم ...
فقط خواستم که تو کنارم باشی ...
فقط خواستم یه بابا داشتم باشم ...
فقط خواستم یه بابا داشته باشم ؛ بابایی چیز زیادیه ؟!
بابایی من همیشه محرم راز همه شدم ...
همیشه هم درد همه شدم ...
همیشه به همه دل داری دادم ...
همیشه همه رو آرووم کردم ...
ولی هیچ کس ؛
هم رازم نشد ...
هیچ کس ؛
هم دردم نشد ...
هیچ کس ؛
دل داریم نداد ...
هیچ کس ؛
آرومم نکرد ...
بابایی من همیشه به همه گفتم حالم خوبه
همیشه هر چقدر که دلم تنگ باشه و بغض داشته باشم ،جلوی بقیه خندیدم ...
ولی هر وقت میگم بد نیستم ...
هر وقت میگم حال ندارم ...
هر وقت میگم خستم ...
ینی اصلاااااا خوب نیستم ...
ینی اون روز واقعااااا دلم گرفته ....
ینی اون روز واقعااااااا دلم هوای تو رو کرده ....
ینی اون روز دلم گریه می خواد ...
ینی اون روز دوس دارم فقط تنها باشم ...
ینی اون روز به یکی نیاز دارم که بهم ترحم نکنه ....
اون روز به یکی نیاز دارم که حالمو خوب کنه ...
بابایی
اون روز به یکی نیاز دارم مثل تو ...
بابایی اون روز من تورو میخوام ...
من اون روز فقط تو رو میخوام ...
فقط دوس دارم تو بغلت گریه کنم ....
ولی بابایی نیستی
نیستی که تو بغلت گریه کنم ...
بابایی نیستی که آرومم کنی ...
بابایی نیستی بگی دختر بابا که گریه نمی کنه ...
بابایی نیستی هوامو داشته باشی ...
بابایی
اگه تو بودی ...
هیچ کس به خاطر یه اشتباه کوچیکم ...
که بقیه شاید هزار برابر بزرگترشو انجام داده باشن ...
بهم نمیگفت
... چون پدر بالا سرش نیس اینطوری شده ...
کاش بودی بابایی ...
بابا
دلم از پسرت گرفته ...
دلم خیلی ازش گرفته ...
بابا روز پدر نبودی ببینی من تو دلم چی می گذشت ...
بابا روز پدر نبودی ببینی اولین کادوی روز پدر رو ...
به پسرت دادم ...
چون اونو جای تو می دونستم ...
چون قیمم پسرته ...
چون فک می کردم حالا که تو نیستی اون هوامو داره ...
فک می کردم اون پشتمه ...
بابایی چون دوسش داشتم بهش کادوی روز پدر دادم ...
ولی اونم مثل بقیه شد ...
اونم گفت پدر بالا سرش نبود خوب بار نیومده ...
بابا فقط تو می دونی که وقتی این حرفو می شنوم چطور یخ می کنم ...
چطور سرد می شم ...
چطور دلم می شکنه ...
بابایی می خوام زودی فردا بشه ...
میخوام بیام پیشت ...
بابا دوس دارم تنها بیام پیشت ...
فقط خودم ...
فقط خودت ...
فقط خدا ...
.........